برو ...

یکی بود یکی نبود

برو ...

 

میخواهی بروی؟ 

خب برو… 

انتظار مرا وحشتی نیست 

شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود 

برو… 

برای چه ایستاده ایی؟ 

به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟ 

برو.. 

تردید نکن 

نفس های آخر است 

نترس برو… 

احساسم اگر نمیرد ...

بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست 

برو… 

یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود 

پس راحت برو 

مسافری در راه انتظارت را میکشد 

طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد 

برو… 

فقط برو….

 

 



نظرات شما عزیزان:

م ی ن ا
ساعت16:58---1 دی 1391


سلام
وب خیلی قشنگی داری


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:23 ] [ farnaz ] [ ]